دانلود نمونه سوالات جامعه شناسی آموزش و پرورش پیام نور

این بسته شامل سوالات تمامی نیم سال ها به صورت تفکیک شده می باشد.

دانلود فایل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه: تفاوت تحصیل با جامعه پذیری از چند جهت بوده است این مفاهیم نیز توسط برخی افراد کم و بیش به عنوان مترادف تلقی شده است. به طور کلی تمایزات جامعه پذیری را فرآیند آماده سازی فرد برای تبدیل شدن به یک فرد اجتماعی ماهر می دانند عامل در جامعه، و آموزش چیزی علاوه بر این، که ممکن است شامل بودن باشد قادر به انعکاس انتقادی در مورد جامعه خاص خود یا ممکن است طیفی از کم و بیش را شامل شود دستاوردهای فرهنگی پالایش شده ای که ارزش آنها برای فرد ممکن است واضح به نظر برسد اما ارزش آنها برای فرد جامعه در کل کمتر روشن است. زیربنای بیشتر تمایز یک استنتاج است، اگرچه اینطور نیست شاید به قدری واضح بیان شده باشد -- که هر چیزی که منطقاً می توان آن را اجتماعی شدن نامید در آن تمایل و تمایل به شبیه‌تر کردن افراد و انگیزه متضاد و گرایش در آموزش متمایزتر کردن افراد است. اگر تصور فرد از جامعه آنقدر فراگیر باشد که تمام جنبه های زندگی همه اعضای جامعه و معانی آنها در آن گنجانده شده است، پس احتمالاً آموزش تنها بخشی از بیشتر دیده می شود فرآیند عمومی اجتماعی شدن یا به عنوان مترادف برای جامعه پذیری. اگر تصور فرد از جامعه شامل عمدتاً مجموعه ای از معاملات اقتصادی، صنعتی، حقوقی، سیاسی، تجاری و مجموعه ای از روابطی که توسط آنها تعیین می شود، اما دارای یک جهان فرهنگی متمایز از دانش است، درک، و قدردانی که لذت های خاصی را فراهم می کند که فراتر از آن است روابط و معاملات جوامع خاص در زمان های خاص، در آن صورت احتمالاً فرد بخواهد تشخیص آغاز به «جامعه» با «اجتماعی شدن» و آغاز به قلمرو فرهنگی توسط "تحصیلات." شاید بتوان گفت که اهمیت یا غیر این تمایز روشن می شود پاسخ فرد به آنچه «مسئله محدود بودن فرهنگ معنا» نامیده می شود. اهداف: ارائه بینش های کلیدی در مورد مفاهیم آموزش در مقابل جامعه پذیری برای توضیح دیدگاه های دورکیم و دیگران برای اطلاع خواننده از دیدگاه های سنتی و مترقی در مورد تحصیلات برای ارائه نمایندگی های جامعه پذیری این فصل به بررسی این موضوع می پردازد که چرا برخی افراد این تمایز را مهم می دانند و چرا دیگران آن را بی اهمیت می دانند، و چرا دیگران دوباره فکر می کنند مهم است که آن را نسازیم. آن را نیز بررسی می کند که آیا انجام چنین تمایزی مناسب است یا خیر و اگر چنین است، راه مناسب برای آن چیست درستش کن. 2.2 دورکیم، دیویی و اجتماعی شدن 2.2.1 دیدگاه های دورکیم: یکی از کمک های جامعه شناسی نشان دادن درجه ای است که ما به آن تبدیل شده ایم با ورود به یک جامعه، قابل تشخیص است. همانطور که دورکیم می گوید: «انسان در واقع انسان است. فقط به این دلیل که او در یک جامعه زندگی می کند.» اجتماعی شدن فرآیندی است که در یک جامعه قرار می گیرد محیط اجتماعی پیچیده و در این فرآیند مجموعه ای محدود از نامشخص طیف وسیعی از ظرفیت های انسانی برانگیخته و به فعلیت می رسد. مجموعه محدود آنهایی است که هستند سایر اعضای جامعه ای که کودک در آن وارد می شود به اشتراک گذاشته می شود: «جامعه می تواند تنها در صورتی زنده می ماند که در بین اعضای آن درجه کافی از همگنی وجود داشته باشد. تحصیلات با تثبیت در کودک، از ابتدا، این همگنی را تداوم و تقویت می کند شباهت های اساسی که زندگی جمعی ایجاب می کند.» زندگی اجتماعی صرفاً با نیازهای اولیه وجود فیزیکی و آداب تنظیم کننده گروه، بلکه با چه چیزی ما فرهنگ خود را می نامیم. «از آنچه یک حیوان توانسته است در مسیر فردی خود بیاموزد وجود، تقریباً هیچ چیز نمی تواند از او زنده بماند" اما انسان ها دانش، مهارت ها را جمع می کنند، سوابق مختلف، و "این انباشت فقط در جامعه و از طریق جامعه امکان پذیر است". اینطور نیست صرفاً اطلاعات اولیه ای است که در معاشرت منتقل می شود، بلکه چگونگی آن دانش و آن ها نیز وجود دارد مهارت ها و درک ها باید تفسیر شوند: «جامعه غالباً لازم می بیند که ما باید چیزها را از زاویه خاصی ببیند و آنها را به نحوی احساس کند.» شروع کودکان توسط بزرگسالان وارد جامعه، در این معنای کلی، چیزی است که دورکیم آن را آموزش می‌نامد: «آموزش». شامل جامعه پذیری روشمند نسل جوان است». برای نتیجه گیری، به نظر می رسد دورکیم بین اجتماعی شدن و آموزش دادن تفاوتی قائل نیست: آنها به عنوان مترادف برای او عمل می کنند. به نظر می رسد او به چیزی که ارزش انسانی دارد اعتراف نمی کند خارج از جامعه است و بنابراین هرگونه شروع به هر جنبه ای از زندگی انسان باید اجتماعی شدن باشد. که در تاکید بر اهمیت مطلق جامعه برای انسان و نقش آموزش در آن او که جوان را وارد جوامعی خاص می کند، اتفاقاً سعی می کند سطحی بودن را آشکار کند مفاهیم آموزش -- مانند جیمز میل -- که بر پرورش فرد تمرکز دارد گویی مردم در مورد ویژگی هایی که در جوان ترغیب می کنند انتخاب آزاد دارند: حتی ویژگی هایی که در نگاه اول به طور خود به خودی مطلوب به نظر می رسند، فرد به دنبال آن است. تنها زمانی که جامعه او را به دعوت می کند و او به دنبال آنها می گردد

یونی که برای او تجویز می کند.» اما این بدان معنا نیست که جامعه مانع رشد فرد می شود. جامعه هر دو آن را می سازد ممکن است و با توجه به ماهیت اجتماعی انسان، تنها در درون مجموعه است که فرد می تواند به درستی توسعه یابد: در حالی که ما به جامعه نشان دادیم که افراد را مطابق با نیازهای خود شکل می دهد از این واقعیت به نظر می رسد که افراد در برابر ظلم غیرقابل تحملی تسلیم شده اند. ولی در واقع آنها خودشان به این انطباق علاقه مند هستند. برای موجود جدید آن جمع نفوذ، از طریق آموزش، بنابراین در هر یک از ما ایجاد می شود، نشان دهنده آن چیزی است که در ما بهترین است." گاه کسانی که آموزش را کاملاً ابزاری برای شروع اجتماعی می دانند و بنابراین تزکیه فردی را به طور کامل در یک زمینه اجتماعی طبقه بندی کنید، تمایل به نتیجه گیری در مورد حقوق و وظایف «جامعه» در اداره آموزش و پرورش افراد که می تواند دیگران را به طور متمایز بسازد برآمده. بنابراین، از آنجایی که آموزش اساساً یک کارکرد اجتماعی است، دولت نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد. در برعکس، هر چیزی که مربوط به آموزش و پرورش است باید تا حدی به آن ارائه شود حتی در مدارس خصوصی؛ «آموزش داده شده در آنها باید تحت (دولت) باقی بماند به گفته دورکیم، جایگزینی برای کنترل همه جانبه دولت بر آموزش و پرورش، فاجعه است: اگر (دولت) همیشه برای اطمینان از اینکه تأثیر آموزشی وجود دارد، نبود اگر به صورت اجتماعی اعمال شود، این دومی لزوماً در خدمت باورهای خصوصی قرار می گیرد و کل ملت تقسیم می شود و به تعداد زیادی درهم شکسته می شود تکه های کوچک در تضاد با یکدیگر یکی از روش‌های نگریستن به تاریخ مدرسه در طول یک قرن و نیم گذشته در غرب این است به طور کلی مبارزه موفقی توسط دولت های متمرکز علیه کلیسا، خانواده، محله و علایق طبقاتی برای کنترل مدارس در میان سلاح های دولت برجسته بوده است شعار «برابری فرصت ها» و استدلال هایی مانند دورکیم. شاید محتاط باشیم، با این حال، از حرکت آسان دورکیم از مفهوم کلی و هنجاری او از جامعه به دیدن دولت-ملت های متمرکز خاص به عنوان نمونه هایی از آن مفهوم هنجاری. مشکل با دیویی آن حرکت را خلاصه می کند (البته به دورکیم اشاره نمی کند): «اجتماعی هدف آموزش و پرورش و هدف ملی آن مشخص شد و نتیجه آن پنهان‌کاری آشکار بود معنای هدف اجتماعی». 2.2.2 دیدگاه های دیویی برخی ممکن است فکر کنند که اگر دورکیم و دیویی از a استفاده کنند، می‌توان از بسیاری از سردرگمی‌ها جلوگیری کرد تمایز آموزش و جامعه پذیری سپس ممکن است نقل قول قبلی نوشته شود چیزی شبیه به این: «آموزش و پرورش با اجتماعی شدن اشتباه گرفته شد و نتیجه مشخص شد پنهان کردن معنای آموزش.» اما دیویی نه کمتر از دورکیم از «آموزش» برای آن استفاده می کند فرآیند رشد در زندگی اجتماعی کسانی که می خواهند آموزش را از اجتماعی شدن تشخیص دهند باید این دو اصطلاح را تعریف کرد. اما برای دیویی «مفهوم آموزش به عنوان یک فرآیند اجتماعی و تا زمانی که نوع جامعه ای را که در ذهن داریم تعریف نکنیم، عملکرد معنای مشخصی ندارد کسی که مایل است بین آموزش و جامعه پذیری تمایز قائل شود، ادعای دیویی به خوبی ممکن است برای جامعه پذیری درست باشد، اما برای آموزش و پرورش نه. آن دسته از فیلسوفان آموزش و پرورش که برای "مفهوم آموزش" خود را بدون ارجاع ثابت به بافت اجتماعی خاص در آن توضیح دهند از نظر دیویی که باید گنجانده شود، درگیر یک تمرین مکتبی بیهوده هستند. هدف او در دموکراسی و آموزش قرار بود نشان دهد که آموزش از نوع فرآیندی نیست که بتواند جدا از تجربه اجتماعی تعریف شود و نشان دهد که اگر اجازه داده شد از آن باز شود در آن تجربه، فرد با «مفهومی بی‌رویه مکتبی و رسمی از آموزش» باقی می‌ماند. در این بنابراین، جامعه ای را در نظر بگیرید که در آن به آسانی می توان بین آموزش و پرورش تمایز قائل شد اجتماعی شدن جامعه ای است که در آن نخبگان آموزش ببینند و بقیه اجتماعی شوند. نتیجه این است که که ما در همه جا درباره خود می بینیم -- تقسیم به افراد "فرهنگ" و "کارگران". نسبتا، کاری که ما باید انجام دهیم این است که کیفیت های یک جامعه واقعاً دموکراتیک را به گونه ای توصیف کنیم که جامعه پذیری در چنین جامعه ای شامل همه چیزهایی است که هر کسی ممکن است بخواهد در یک جامعه مناسب گنجانده شود مفهوم آموزش نه تنها زندگی اجتماعی با ارتباطات یکسان است، بلکه تمام ارتباطات نیز یکسان است آموزشی است با توجه به چنین دیدگاهی از یک تجربه اجتماعی دائماً آموزشی، میل به تمایز اجتماعی شدن از طریق آموزش تهدید می کند که جنبه های شروع اجتماعی را که دیویی بود از هم جدا می کند بیشترین نگرانی را برای نگه داشتن در کنار هم دارند. ایده یک فرآیند متمایز آموزش شامل « این خطر وجود دارد که مواد آموزشی رسمی صرفاً موضوع آموزش باشد مدارس، جدا از موضوع تجربه زندگی.» ایده یک فرآیند متمایز از اجتماعی شدن منجر به خطر یک طرح محدود از آموزش حرفه ای می شود تقسیم بین فقیر و غنی را تداوم بخشد. ابزار غلبه بر اینها

خطرات به گره زدن بود هم آموزش رسمی و هم آموزش حرفه ای به واقعیت زنده تجربه اجتماعی کنونی. بنابراین توصیه های تربیتی برای حفظ شخصیت اجتماعی همه را دنبال کنید یادگیری که به برنامه ترقی گرایی تبدیل شد یا در آن منحرف شد. بنابراین، در ادبیات ترقی گرایی، هیچ شکلی از تفاوت متعارف بین آنها وجود ندارد تعلیم و تربیت و جامعه‌پذیری، زیرا آموزش به‌عنوان یک ویژگی اساساً اجتماعی تلقی می‌شود. آن نقش آماده کردن مردم برای حضور در خانه در دنیای اجتماعی است که دائماً وارد می شود بودن، به منظور «طبیعی کردن، انسانی کردن هر توسعه اجتماعی و فنی جدید». برای پرداخت عدم توجه به آن واقعیت اجتماعی و تلاش برای «تربیت» کودکان به یک فرهنگ مرده یا در حال مرگ به این معناست تعهد حفظ جهل و درماندگی برای بسیاری از افراد و افراد غیرانسانی استثمار برای عده معدودی به همین ترتیب مؤسسه ای که عمدتاً مسئول بیشتر یا بخش کمتر رسمی از این آغاز نیاز به ادغام نزدیک با تجربه جامعه دارد. این نیست مکانی جدا از هم باشد که در آن دانش‌آموزان دستخوش یک شروع مصنوعی و دشوار به یک فرهنگ می‌شوند در کل جامعه زنده است. جامعه باید مدام به مدرسه حمله کند تا بچه ها بتوانند با انجام مستقیم کارهایی که بخشی از آن هستند، بدون زحمت به آن تجربه اجتماعی تبدیل شوند واقعیت 2.3 آموزش به عنوان متمایز از جامعه پذیری بنابراین، در بالا، تلاشی برای تشریح این موضوع است که چرا برخی افراد از یکدیگر متمایز نمی شوند بین آموزش و معاشرت در اینجا ممکن است مفید باشد که سعی کنید به طور کلی مشابه طرح کنید چگونه و چرا دیگران این تمایز را ایجاد می کنند. معاشرت و آموزش بوده است از بسیاری جهات متمایز می شود، گاهی اوقات کاملاً معمولی و مبهم. تلاش برای افشای سرگرد مبنای تفاوت ممکن است شروع با تمایز قوی پیشنهاد شده در بالا مفید باشد: فعالیت‌های اجتماعی‌سازی فعالیت‌هایی هستند که هدفشان شبیه‌تر کردن افراد است. اهداف آموزشی ایجاد می کند افراد متمایزتر بنابراین، اولین جامعه پذیر بزرگ، یادگیری زبان است. کسانی که یک زبان مشترک دارند یک بخش قابل توجهی از دیدگاه آنها به جهان، که در سطحی از فرض برنامه ریزی شده است اصطلاحات، تمایزات، ساختار دستوری ارائه شده در آن زبان. به مردم بودن را آموزش می دهد باسواد کارکردی، در این شکل از تمایز، اجتماعی شدن است، زیرا قراردادها را آموزش می دهد. که توسط هر کسی که قصد برقراری ارتباط از طریق نوشتن را دارد به اشتراک گذاشته می شود. آموزش نوشتن با سبک، با فصاحت صحبت کنید و با آگاهی نقادانه بخوانید، پس آموزش است. اینجور چیزا استرس داره تمایز فردی از انطباق های اساسی که ارتباط را ممکن می سازد. آنها تمایز استرس از اشکال کلیشه ای و انطباق گرای فعلی. همگونی در اشکال متعارف بیان، فایده اجتماعی را از بین می برد. کمتر وجود دارد پیچیدگی، ابهام کمتر، احتمال سوء تفاهم کمتر و همچنین غنای کمتر و تنوع نوشتن با ظرافت و خواندن با علاقه، فایده اجتماعی نیست. این است، با این حال، یک موضوع از اهمیت آموزشی است. (غراق نوعی بیماری تربیت است؛ آن بر ویژگی‌های رسمی تمایز به قیمت محتوایی که ممکن است تمرکز کند یکی را "متمایز" کنید). بنابراین، در مدارس ممکن است پیش‌بینی کنیم که همه فعالیت‌ها هم جنبه اجتماعی و هم جنبه آموزشی داشته باشند -- که میزان آن از فعالیتی به فعالیت دیگر متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال در نجاری یا فلزکاری، یادگیری استفاده از ابزار یک امر اجتماعی است. یادگیری استفاده از آنها با لطف، با فردی سبک، و جستجوی آن از طریق یک کیفیت زیباشناختی در کار خود بالاتر و فراتر از چه فایده نیاز دارد، یک امر آموزشی است. مثلاً در یادگیری زبان فرانسه سطحی از قراردادهای یادگیری وجود دارد از حروف و بیان اساسی که شامل اجتماعی شدن به آن زبان، اما هدف سهولت است و تهذیب در درک نگاه متفاوت به زندگی و دنیا امری تربیتی است. معمولاً در مدارس می توان به راحتی و واضح تر این تمایز را ایجاد کرد. آن فعالیت هایی که هستند درگیر هستند تا مردم بتوانند راحت تر در جامعه به طور کلی زندگی کنند - بتوانند شغل پیدا کنند، بتوانند آن را برآورده کنند مسئولیت های اساسی شهروندی، پدر و مادر، و غیره -- عمدتا به موضوع مربوط می شود اجتماعی شدن آن دسته از فعالیت‌هایی که منجر به توسعه فردی می‌شوند تا حد زیادی قابل انجام هستند آموزشی ما همچنین ممکن است بین فعالیت های آموزشی و اجتماعی کردن توسط دلایلی که بر اساس آن جایگاه آنها را در برنامه درسی توجیه می کنیم. فعالیت های اجتماعی توجیه شده است زمینه های سودمندی اجتماعی؛ فعالیت های آموزشی در زمینه پرورش افراد. هر دو ارزشمند هستند: اولی ها ارزشمند هستند زیرا فعالیت های همگن کننده ای هستند که دورکیم اشاره کرد که برای فعال نگه داشتن جامعه ضروری است. دومی برای آنها ارزشمند است لذت های تصفیه شده ای که آنها به صورت جداگانه برای ما فراهم می کنند. این تمایز در نظر کسانی که آن را دارند، مهم است، زیرا ما باید بتوانیم برای مراجعه به معیار جداگانه خطرات به گره زدن بود هم آموزش رسمی و هم آموزش حرفه ای به واقعیت زنده تجربه اجتماعی کنونی. بنابراین توصیه های تربیتی برای حفظ شخصیت اجتماعی همه را دنبال کنید یادگیری که به برنامه ترقی گرایی تبدیل شد یا در آن منحرف شد. بنابراین، در ادبیات ترقی گرایی، هیچ شکلی از تفاوت متعارف بین آنها وجود ندارد تعلیم و تربیت و جامعه‌پذیری، زیرا آموزش به‌عنوان یک ویژگی اساساً اجتماعی تلقی می‌شود. آن نقش آماده کردن مردم برای حضور در خانه در دنیای اجتماعی است که دائماً وارد می شود بودن، به منظور «طبیعی کردن، انسانی کردن هر توسعه اجتماعی و فنی جدید». برای پرداخت عدم توجه به آن واقعیت اجتماعی و تلاش برای «تربیت» کودکان به یک فرهنگ مرده یا در حال مرگ به این معناست تعهد حفظ جهل و درماندگی برای بسیاری از افراد و افراد غیرانسانی استثمار برای عده معدودی به همین ترتیب مؤسسه ای که عمدتاً مسئول بیشتر یا بخش کمتر رسمی از این آغاز نیاز به ادغام نزدیک با تجربه جامعه دارد. این نیست مکانی جدا از هم باشد که در آن دانش‌آموزان دستخوش یک شروع مصنوعی و دشوار به یک فرهنگ می‌شوند در کل جامعه زنده است. جامعه باید مدام به مدرسه حمله کند تا بچه ها بتوانند با انجام مستقیم کارهایی که بخشی از آن هستند، بدون زحمت به آن تجربه اجتماعی تبدیل شوند واقعیت 2.3 آموزش به عنوان متمایز از جامعه پذیری بنابراین، در بالا، تلاشی برای تشریح این موضوع است که چرا برخی افراد از یکدیگر متمایز نمی شوند بین آموزش و معاشرت در اینجا ممکن است مفید باشد که سعی کنید به طور کلی مشابه طرح کنید چگونه و چرا دیگران این تمایز را ایجاد می کنند. معاشرت و آموزش بوده است از بسیاری جهات متمایز می شود، گاهی اوقات کاملاً معمولی و مبهم. تلاش برای افشای سرگرد مبنای تفاوت ممکن است شروع با تمایز قوی پیشنهاد شده در بالا مفید باشد: فعالیت‌های اجتماعی‌سازی فعالیت‌هایی هستند که هدفشان شبیه‌تر کردن افراد است. اهداف آموزشی ایجاد می کند افراد متمایزتر بنابراین، اولین جامعه پذیر بزرگ، یادگیری زبان است. کسانی که یک زبان مشترک دارند یک بخش قابل توجهی از دیدگاه آنها به جهان، که در سطحی از فرض برنامه ریزی شده است اصطلاحات، تمایزات، ساختار دستوری ارائه شده در آن زبان. به مردم بودن را آموزش می دهد باسواد کارکردی، در این شکل از تمایز، اجتماعی شدن است، زیرا قراردادها را آموزش می دهد. که توسط هر کسی که قصد برقراری ارتباط از طریق نوشتن را دارد به اشتراک گذاشته می شود. آموزش نوشتن با سبک، با فصاحت صحبت کنید و با آگاهی نقادانه بخوانید، پس آموزش است. اینجور چیزا استرس داره تمایز فردی از انطباق های اساسی که ارتباط را ممکن می سازد. آنها تمایز استرس از اشکال کلیشه ای و انطباق گرای فعلی. همگونی در اشکال متعارف بیان، فایده اجتماعی را از بین می برد. کمتر وجود دارد پیچیدگی، ابهام کمتر، احتمال سوء تفاهم کمتر و همچنین غنای کمتر و تنوع نوشتن با ظرافت و خواندن با علاقه، فایده اجتماعی نیست. این است، با این حال، یک موضوع از اهمیت آموزشی است. (غراق نوعی بیماری تربیت است؛ آن بر ویژگی‌های رسمی تمایز به قیمت محتوایی که ممکن است تمرکز کند یکی را "متمایز" کنید). بنابراین، در مدارس ممکن است پیش‌بینی کنیم که همه فعالیت‌ها هم جنبه اجتماعی و هم جنبه آموزشی داشته باشند -- که میزان آن از فعالیتی به فعالیت دیگر متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال در نجاری یا فلزکاری، یادگیری استفاده از ابزار یک امر اجتماعی است. یادگیری استفاده از آنها با لطف، با فردی سبک، و جستجوی آن از طریق یک کیفیت زیباشناختی در کار خود بالاتر و فراتر از چه فایده نیاز دارد، یک امر آموزشی است. مثلاً در یادگیری زبان فرانسه سطحی از قراردادهای یادگیری وجود دارد از حروف و بیان اساسی که شامل اجتماعی شدن به آن زبان، اما هدف سهولت است و تهذیب در درک نگاه متفاوت به زندگی و دنیا امری تربیتی است. معمولاً در مدارس می توان به راحتی و واضح تر این تمایز را ایجاد کرد. آن فعالیت هایی که هستند درگیر هستند تا مردم بتوانند راحت تر در جامعه به طور کلی زندگی کنند - بتوانند شغل پیدا کنند، بتوانند آن را برآورده کنند مسئولیت های اساسی شهروندی، پدر و مادر، و غیره -- عمدتا به موضوع مربوط می شود اجتماعی شدن آن دسته از فعالیت‌هایی که منجر به توسعه فردی می‌شوند تا حد زیادی قابل انجام هستند آموزشی ما همچنین ممکن است بین فعالیت های آموزشی و اجتماعی کردن توسط دلایلی که بر اساس آن جایگاه آنها را در برنامه درسی توجیه می کنیم. فعالیت های اجتماعی توجیه شده است زمینه های سودمندی اجتماعی؛ فعالیت های آموزشی در زمینه پرورش افراد. هر دو ارزشمند هستند: اولی ها ارزشمند هستند زیرا فعالیت های همگن کننده ای هستند که دورکیم اشاره کرد که برای فعال نگه داشتن جامعه ضروری است. دومی برای آنها ارزشمند است لذت های تصفیه شده ای که آنها به صورت جداگانه برای ما فراهم می کنند. این تمایز در نظر کسانی که آن را دارند، مهم است، زیرا ما باید بتوانیم برای مراجعه به معیار جداگانه 

قضاوت در مورد اینکه آیا زمان برنامه درسی برای هر مورد خاص مجاز است یا خیر فعالیت اجتماعی یا آموزشی بنابراین، اگر بین برخی که می خواهند الف اضافه کنند با تعارض مواجه شویم دوره، مثلاً آموزش راننده و برخی که می خواهند دوره ای مثلاً سانسکریت یا موسیقی اضافه کنند با قدردانی، ما باید روشن باشیم که تصمیمی نمی گیریم که کدام را وارد کنیم و کدام را وارد کنیم صرفاً با ارجاع به یک معیار اجتماعی کردن حذف شود. ما نمی‌پرسیم کدام یک مناسب‌تر است توانایی دانش آموزان برای گذراندن در دنیای روزانه بزرگسالان. بلکه باید بدانیم که مدارس هر دو اجتماعی کردن و آموزش دادن، و تعارض بین یادگیری رانندگی و سانسکریت نمی تواند معقول باشد با استفاده از معیاری مناسب برای تصمیم گیری در میان فعالیت های اجتماعی مختلف حل و فصل می شود باید گنجانده شود. بنابراین، این تفاوت شدید به عنوان دفاع از آموزش در مدارس تلقی می شود. آ دفاع عمیقا مورد نیاز با توجه به فرسایش فعالیت های آموزشی در مدارس به نفع افزایش اجتماعی شدن از این نظر، این فرسایش به ویژه در آمریکای شمالی شدید بوده است که در آن مدارس ابزاری برای همگن کردن مهاجران متنوع بودند جمعیت و جایی که جامعه به طور کلی خواستار پرداخت هزینه مدارس است افزایش توجه به نگرانی های اجتماعی این دیدگاه توسط مایکل اوکشات با شجاعت بیشتر بیان شده است: «طراحی جایگزینی «اجتماعی‌سازی» به جای آموزش به اندازه کافی پیش رفته است به عنوان مهم ترین رویداد قرن حاضر شناخته شده است، بزرگترین ناملایماتی که بر فرهنگ ما غلبه کرده اند، آغاز عصر تاریکی که به وحشی گری اختصاص یافته است ثروتمندی از پروژه ای که حدود سه قرن پیش آغاز شد (که نه احمقانه بود و نه خود برای درگیری آموزشی تهدید کننده بود) برای ارائه یک جایگزینی برای آموزش برای کسانی که به هر دلیلی از آموزش خارج شده اند نامزدی. از آن زمان، این جایگزین برای پاسخ به تغییر تنظیم شده است در شرایط، بهبود یافته و گسترش یافته است تا یک دوره کارآموزی برای بزرگسالان ایجاد شود زندگی خانگی، صنعتی و تجاری، نسخه های مختلفی از خود تولید کرده است، و در بیشتر موارد تسلیم دستور دولت ها شده است. در واقع، دارد تبدیل به چیزی شود که دنیایی که به ایجاد آن کمک کرده است می تواند به عنوان "صنعت خدمات" بشناسد. بود طراحی شده به عنوان کمک به رفاه "ملت"؛ مورد استقبال قرار گرفته است یا به دلیل ثروتی که ادعا می شود در شرف تهیه آن است و تلاش ها ساخته شده است تا محصول خود را از نظر هزینه ها و منافع محاسبه کند. و از آن دفاع شده است بر اساس آنچه که برای تولید طراحی شده است و بر اساس ادعای مشکوک تر که این مناسب ترین کارآموزی برای انواع خاصی از کودکان است. این موقت برای با این حال، آموزش و پرورش اجازه داشت تا تعامل آموزشی اروپایی ها را خراب کند مردم؛ و اکنون به عنوان جانشین مطلوب آن اعلام شده است. غصب دارد همه جا پیاده شده اما قربانی این بنگاه صرفاً تاریخی نیست مشارکت آموزشی (با همه ایرادات و کاستی هایش)؛ همچنین این ایده است تعلیم و تربیت به مثابه آغازی برای به ارث بردن فهم های انسانی که به موجب آن یک مرد ممکن است از "واقعیت زندگی" رها شود و خود را بر اساس یک "کیفیت" بشناسد از زندگی. مصیبت بنگاه با فساد فکری همسان است سرمایه گذاران. دلیل چسبیدن به یک تقسیم آشکار بین معاشرت و آموزش، همانطور که ممکن است باشد از سخنان اوکشات مشاهده می شود که این تنها راه روشن کردن این است که انسان ها ممکن است درگیر یک فرهنگ تصفیه شده است که فراتر از روابط و معاملات هر خاص است جامعه. برای استفاده از یکی دیگر از تصاویر اوکشات، این فرهنگ مانند یک مکالمه است: طولانی شروع شد پیش از این در جنگل های اولیه و در قدیمی ترین شهرها و در دولت شهرها و امپراتوری های اطراف مدیترانه؛ به رشد خود ادامه داده و از طریق آن غنی شده است قرون متمادی بخشهایی از آن در اشعار، نمایشنامه، موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی است تا اینکه در حال حاضر این گفتگوی فرهنگی بسیار غنی در اطراف ما ادامه دارد، که می توانیم در آن شرکت کنیم. آموزش، یادگیری زبان این گفتگوی بزرگ متمدنانه و متمدن است. ما می توانیم البته زندگی کنید و بدون درگیر شدن با آن بمیرید، همانطور که حیوانات انجام می دهند. برای اینکه انسان بدون آن زندگی کند و بمیرد با این حال، درگیر شدن در این گفتگو به معنای از دست دادن بهترین چیزی است که زندگی ارائه می دهد. در آمریکای شمالی یک رویارویی مقتدرانه برای دیدن مدارس وجود دارد به عنوان نهادهای اجتماعی بیانیه ای قوی از این دیدگاه از اوایل این قرن دویدن: «نظریه اساسی آزادی که همه دولت‌های این اتحادیه بر آن تکیه می‌کنند، مستثنی می‌شود هر گونه قدرت عمومی دولت برای استانداردسازی فرزندان خود با اجبار آنها به پذیرش آموزش فقط از معلمان عمومی کودک مخلوق دولت نیست. کسانی که او را پرورش می دهند و سرنوشت او را به همراه وظیفه والا حق دارند که او را بشناسند و آماده کنند تعهد اضافی اقدامات. 2.4 پاسخهای پیشرونده همه تمایز بین یادگیری به شیوه ای سودمند برای استفاده از ابزار و یادگیری استفاده از ابزار برای تولید محصولی رضایت بخش از نظر زیبایی شناختی. چه اشکالی داشته است برخی از بخش‌های شکل سنتی آموزش این است که این تمایز از خود راضی بوده است پذیرفته شده و در عمل ساخته شده است، به گونه ای که آموزش برای توده ها کاملاً مناسب است به شیوه ای سودمند -- اگر واقعاً بتوان به نسبت قابل قبولی استفاده از ابزار را آموزش داد، بخوانید، محاسبه، و غیره، به اندازه کافی برای خواسته های شغلی و نقش اجتماعی آنها -- و مناسب برای دیگران آموزش ببینند سنت گرا به خوبی می تواند بگوید که البته مطلوب است اگر همه می توانند کاربردهای دقیق تر ابزارها، سواد پیچیده تر و غیره را بیاموزند، اما، متأسفانه، این توانایی های بالاتر تنها برای بخش کمی از شهروندان قابل دسترسی است. چیست اشتباه با همه اینها از دیدگاه مترقی، پذیرش تقسیم بین است مهارت سودمند و دستاورد فرهنگی برنامه پیشرو برای پیشگیری طراحی شده است دقیقاً آن تمایز نظری سنتی در زندگی اجتماعی تحقق می یابد. قرار نیست کسی باشد صرفاً به مهارت‌های سودگرایانه و بدون هیچ احساسی از ارزش ذاتی کارکردهای آنها آموزش داده شده است. هیچ کس نیست اجازه داشتن حساسیت زیبایی شناختی بیهوده و بیهوده و بدون احساس کارکردهای اجتماعی و سودمندی یک دوگانگی آشکار در تفکر ترقی گرایی وجود دارد که بعداً در مورد آن بررسی خواهد شد فرهنگ عالی سنتی نوعی از ترقی گرایی وجود دارد که این لذت نخبگان را به عنوان می بیند به درستی میراث همه، و در میان ترکیب پیچیده ای از برنامه هایی که به عنوان شناخته شده است ترقی گرایی مجموعه ای از اصلاحات روش شناختی است که فرهنگ عالی را در دسترس قرار می دهد هر کس. نوع دیگری از ترقی گرایی در تضاد با فرهنگ عالی است و آن را آموزش نادرست و فریب می داند. هر دو متمایز می کنند که محصول فرهنگ عالی، تقسیم اجتماعی است. را سابقاً این را یک امر احتمالی می‌دانستند، یک تصادف تاریخی که می‌توان با درستی آن را اصلاح کرد رویه های دموکراتیک در این فرآیند، زیبایی شناسی مصنوعی که برای سنت گرایان ایجاد می کند، الف سلسله مراتب اشیاء فرهنگی «آن بیرون» که باید در سلسله مراتب مناسب درونی شوند درون، پاک خواهد شد. خام مصنوعی، همراه با اسنوبگری غیر انعکاسی، خواهد بود از بین رفته است، و فرد جدید تحصیلکرده دموکراتیک می تواند محتوای این را ببیند فرهنگ بالا از نو و با زیبایی شناسی ناب تر، پاسخ های واقعی مناسب را ایجاد می کند. 2.5 شرطی سازی و تعیین می توان شرحی از مواضع متضاد در مورد مناسب بودن یا در غیر این صورت تمایزی بین معاشرت و آموزش از نظر تاریخی. در چنین تمایز بین کسانی را که دانش، فرهنگ و پاسخ‌های زیبایی‌شناختی را چنین می‌دانند، در نظر بگیرید شرطی شدن اجتماعی و کسانی که آنها را از نظر اجتماعی مصمم می بینند می آیند اخیراً با هر تیزبینی وارد داستان شده است. البته در دیویی تضاد پیش‌بینی شده است که به نظر می رسد او هر دو سمت را دارد، هر کدام در نقاط مختلف. اما استدلال ها همه هستند در معاصر، سنت گرایان نه رفته اند و نه ترقی خواهان شکست را پذیرفته اند با "بازگشت به اصول". آنچه اخیراً مهم تر است، ترسیم موقعیت پیشرونده سخت تر است در بالا -- موضعی که به صراحت بیان می کند که فرهنگ عالی یک تعهد سیاسی است، و هر نهادی که بخواهد آن را حفظ کند، لزوماً ارتجاعی و دشمنی با آن است منافع و آموزش صحیح طبقه کارگر. این یک اتصال ضروری است زیرا دانش، فرهنگ و پاسخ های زیبایی شناختی از نظر اجتماعی تعیین می شوند. دنبال کردن چیزی که در آرگومان‌های مرتبط دیگر، به جای دیاکرونیک، همزمان نامیده می‌شود با رویکرد، ممکن است یک پیوستار با دو ناپیوستگی ظاهری در طول آن ترسیم کنیم. در حق این است که بخواهیم بین آموزش و اجتماعی شدن تفاوت قائل شویم، زیرا در وجه تمایز، دفاع از فرهنگ عالی، تمدن، و آنچه زندگی را ارزشمندتر می کند، نهفته است. که در میانه شکل ضعیفی از ترقی گرایی است که تمایل به تشخیص نوعی تمایز دارد بین شروع فرهنگی و آموزش سودمند در مهارت های شغلی و طرفداران آن معتقدند فرهنگ عالی می تواند در زندگی اجتماعی کنونی گنجانده شود و لذت آن را برای کارگران فراهم کند کلاس‌ها، تا زمانی که مدارس مراقب باشند آن را همیشه به تجربه ارائه دهند. مقداری وجود دارد با این حال، ناراحتی در مورد همه اینها، و هیچ قولی برای ورود کودکان به فرهنگ عالی وجود ندارد، فقط این حس نامشخص است که طبقه کارگر و سایر کودکان باید در معرض آن قرار گیرند، و اگر آن را خیلی بهتر است، و اگر نه، خیلی مهم نیست. در سمت چپ، این اعتقاد وجود دارد که تمایز بین اجتماعی شدن و آموزش یک ابزار سیاسی برای حفظ یک نابرابر، تفرقه، و نظام اجتماعی استثمارگر. در نظر گرفتن این موقعیت چپ با جزئیات بیشتر مفید خواهد بود. شاید ما میگیم